شهادت پیامبر گرامی اسلام (ص)

متن شماره یک :

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها،
 ای مهربانترین فرشته خاک.
 تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی
 تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی.
تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره
زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون،
 آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

 

باردگر ، یاد تو زد آتش به جانم

جا دارد از اندوه ، در سوگ وفاتت

گر جای اشک ، از دیدگانم ، خون چکانم

ای سوره عشق

ای آیه مهر

ای چشمه نور

ای اختر تابنده ، ای یاد معطر

ای برترین و آخرین پیغام آور

ای پانهاده بر بلنداهای افلاک

ای همنشین بینوا بر بستر خاک

رفتی ولی ما را به دست غم سپردی

ای چشمه مهر و وفا

ای خوب ،... ای پاک!

در روزهای تیره و شبرنگ " بطحا"

در ظلمت کور کویر جاهلیت

مشعل به کف ، درد آشنا ، ره می سپردی

در اوج خشم و کینه دیرین" یثرب"

در سنیه ها بذر محبت می فشاندی

پاک و مبرا بودی از هر لغزش و عیب ،

ای شاهد غیب!

سیمای تو آئینه ایزد نما بود

چشم خدا بین تو هم ، چشم خدا بود

ای وارث خط شفقگون رسالت

دردا...دریغا!

ای امی گویا!... از آن روزی که رفتی

ما همچنان در انتظاری تلخ ماندیم

زآندم که ما غمنامه سوگ تو خواندیم

از دیدگان ، بر مزرع دل ، خون فشاندیم

بعد از تو ، ای محمود احمد ، ای محمد (ص)

دیگر بلال ، " الله اکبر" برنیاورد

جبریل ، از سوی خدا دیگر نیامد

خوش روزگاری داشتیم اندر کنارت

اما دریغ ، آن روزها دیری نپائید

رفتی... ولی از یاد ما هرگز نرفتی.

بعد از تو اشک دیده مان هرگز نخشکید

بعد از تو خاطرهایمان هرگز نیاسود

بعد از تو ، امت در غمت صاحب عزا بود

بعد از تو، ای یار ضعیفان، قصه ما

غم بود و حرمان بود و درد تازیانه

یا کنج زندان، یا اسارت، یا شهادت

آزارها و حمله های وحشیانه

بعد از تو، اولاد علی، آواره گشتند

بر خون سجود آورده و در خون نشستند

بعد از تو، ما ماندیم و غوغای سقیفه

بعد از تو، ما ماندیم، با زهرای مظلوم

آن چهره ای که بارها بوسیده بودی

آزرده و سیلی خور دست ستم شد

در کوفه محراب علی گردید گلگون

صحرای سرخ کربلا  رنگین شد از خون

بعد از تو فرزندان زهرا کشته گشتند

لب های قرآن خوان و حقگوی" حسین" ات

آماج ضربت های چوب خیزران گشت

یار وفادارت، " ابوذر"

چون عاشقان، در غربت تبعید، جان داد

" عماریاسر"  کشته گردید

فریادهای " مالک اشتر" فروخفت

بیدارهامان بر فراز دار رفتند،

ای بنده خوب خداوند!...

بعد از تو ما ماندیم و میراث شهیدان

بعد از تو ما بودیم و خیل سوگواران

رفتی تو، ای تندیس اخلاق و فضائل

از عقل کامل!

رفتی ولی ما را به دست غم سپردی

یادت گرامی باد، ای یاد معطر

ای نامت احمد،

نامت بلند و جاودان باد،

ای « محمد«

 

متن شماره دو :

مدینه ایمان رسول رحمت را از دست داده است و مکّه توحید، محور وحدت را.
اینک، خدای سبحان، رسول عزت آفرین را به جوار خویش برده و امت در سوگ آن پدر، یتیم شده است.

آری، هر چندرابطه وحی، میان آسمان و زمین، و خدا و بشر قطع شده، ولی حضرت رسول صلی الله علیه و آله همیشه زنده است

در اذانی که مؤذّن فریاد برمی آورد
در تشهدی که نمازگزار می خواند

در نمازی که درپهنه زمین و در ازنای زمان برپا می شود

در جهاد هر رزمنده
در خشوع هر عارف

در تعلّم هر علم آموز
در عدالت گستری هر حاکم

و در مقاوت هر مسلمان.

آیا ایستادگی مسلمانان عصر حاضر در برابر هجوم نظامی سیاسی و فرهنگی استعمار و استکبار، یادآور همان مقاومت های دین مداران صدر اسلام در برابر شکنجه های قریش و محاصره شعب ابی طالب نیست؟ آری، راه، همان راه است و پیام، همان پیام پس محمد صلی الله علیه و آله همواره زنده است.

متن شماره سه :

پیامبر می رود؛ ولی

نفس های آتشین تو، در کلمه کلمه معجزه جاویدانت تا همیشه زنده است و «کلام» ـ که اعجاز توست

هر بار با زبانی دیگر و بیانی دیگر، خوانده می شود و اوج می گیرد.

کلام تو که همان کلام الهی است، همچون چشمه ای لایتناهی است و هنوز بر دشت های دور و کویر خشک جان های مرده نازل می شود.

هنوز صدای «إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذیِ خَلَقَ» است که می آید و در غارهای تفکر مشتاقان، ندای عرش را برمی انگیزد.

هنوز صدای «اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ الاْءَکْرَم»، دیدگان حقیقت طلب را به خوانش صحیفه های رحمت فرامی خواند و دست های شکرگزار را به نوشتن کتیبه های تفسیر.

پیامبر خواهد رفت، ولی هر باره هزاران جان تحول یافته مثل پیامبر خواهند آمد و هزاران بار دیگر نغمه های الهام، دهان به دهان تکثیر خواهد شد.

جملات عرض تسلیت شهادت نبی مکرم اسلام

* در شب رحلت پیامبر اکرم  اشک غم می ریزیم و بیتاب می شویم. عروج آسمانی اش را تسلیت می گوییم

* دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است/تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟

رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد

* سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر، شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم.

* فقدان رسولان پشت اهالی ایمان را می شکند و عشق را داغدار می کند؛ رحلت رسول اعظم اسلام تسلیت باد!

* به گل ها بگویید به اشک ژاله رخ بشویند و بلبلان را به نوحه خوانی بخوانید که پیامبر باران، امشب دیگر نمی خندد.

* یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.

 

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام :

متن شماره یک :

پاره هاى جگر از گلوى جگرپاره هستى فرو ریخت و کربلا، همان لحظه در خویش آغاز شد؛ همان جایى که مهربانى بى همتاى حسن بن على علیه السلام روبه روى یک جفت چشم خیانت کار، پرپر مى زد و سینه اش در اقیانوس زهر، غوطه ور بود؛ همان جایى که ذره ذره هاى روح امامت، چون تل خاکستر در تشت فرو مى ریخت و زنى دست در دست ابلیس، پشیمانى گاه و بى گاهش را دست به سر مى کرد.

دریغا که سفره اطعام شبانه روزى مدینه، اینک برچیده مى شود و کریم اهل بیت علیهم السلام چون خورشیدى خسته از خاک، به معراج ابدى مى رود.

آه از بیعت هاى سست!

کفر زمانه، دست از شرارت برنمى داشت و با نقابى از ریا، دست به کار فتنه هاى تازه بود.

تفرقه، چنگ به گریبان امت افکند و آن گاه که بیعت هاى سست، به فریب ستمگر زمانه، شکسته شدند، او چاره اى جز این نداشت که لواى صلح را پیش روى جفاى زمانه برافرازد؛ صلحى که زخم هاى بى شمارش، همه بر دل مجتبى علیه السلام فرود آمد.

متن شماره دو :

سکوت هاى کبود

تو را در همان سال هاى سکوت و مصلحت، ذره ذره شهید کردند؛ در همان روزهاى خفقان، روزهاى ناامن که قامت حق، با زرهى پنهان در میان رداى امامت، به نماز جماعت مى رفت و پاى منبرها، طعنه هاى پلیدى را مى شنید که انگشت اتهام و دروغ، به سمت امیرالمؤمنین داشتند. همان سکوت هاى کبود، تو را خون جگر کردند. قفس دنیا، روز به روز برایت تنگ تر شد. تو از آن سال هاى تلخ و سیاه، به زهر راضى تر بودى که شوکرانى این چنین، رهایت کند از غم هاى نافرجام زمانه... .

متن شماره سه:

ناسپاسان

شک نکنید به پستى خود؛ این سان که نمى دانید در پى چه هستید... نه دردانه «لولاک» را خواستید، نه عدل ذوالفقار را تاب آوردید و نه ریحانه خلقت را چشم دیدن داشتید! اینک که دیگر بار، عطر گل محمدى را بر خود حرام کردید، کور باد چشم هاى دریده و تنگتان!

متن شماره چهار :

سلام بر غریب بقیع!

سلام بر او که با عصمت و طهارت فاطمى، در خاک غریبانه بقیع آرمیده است و آفتاب و ماهتاب، تنها سنگ مزار اویند و سایبان خستگى هاى تربتش، تنها، بال کبوترانى است که روز و شب بر آن خاک بوسه مى زنند!

* ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.

 

شهادت امام رضا علیه السلام :

السلام علیک یا امام الرئوف!

سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است.

امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.

ما و او ـ هر دو ـ داغدار خورشیدی هستیم که غروب می کند.

سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان که تمام انگورها، مرثیه خوان واپسین لحظات توانَد.یا امام رضا!حنجره نورانى ات، جرعه نوش سم ستم سیه دلان مى شود و طنین هق هق زائرانت تا قیامت، گلوى سوخته ات را یاد مى کند.یا امام رضا! امروز، تنها نه خیابان هاى خراسان که تمام رگ هاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم مى شود.یا امام رضا! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم تا با زمزمه ملائک همراه شویم.

امام الرضا به حجره غریبانه جان سپرد

او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

شهادت امام رضا (علیه السلام) تسلیت باد.